kastar - قسطار
The entry is a dictionary list for the word kastar - قسطار
قسطار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (معرب، ص، اِ) کسی که طلای
فراوان نگهداری کند تا آنها را به ورقه مبدل
سازد. گروهی به این نام شهرت دارند.
(اللباب). صیرفی. تاجر. || میزان. (المعرب
جوالیقی). || کیسه دار. ...
فراوان نگهداری کند تا آنها را به ورقه مبدل
سازد. گروهی به این نام شهرت دارند.
(اللباب). صیرفی. تاجر. || میزان. (المعرب
جوالیقی). || کیسه دار. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (معرب، ص، اِ) مرد دانا و
دوربین. (منتهی الارب). مرد نقاد دانای خبیر
و دوربین. (ناظم الاطباء). جهبذ. (اقرب
الموارد). گاهبد. گهبد. قسطار و قسطری، دو
کلمهٔ رومی است به معنی جهبذ. (ثعالبی از
سیوطی در المزهر). || ...
دوربین. (منتهی الارب). مرد نقاد دانای خبیر
و دوربین. (ناظم الاطباء). جهبذ. (اقرب
الموارد). گاهبد. گهبد. قسطار و قسطری، دو
کلمهٔ رومی است به معنی جهبذ. (ثعالبی از
سیوطی در المزهر). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) جعفربن محمدبن عبداللََّه
حرانی، مکنی به ابومحمد. از محدثان است.
وی از یحیی بن مصفی رهاوی روایت کند و از
او ابواحمدبن عدی جرجانی روایت دارد.
(اللباب).
حرانی، مکنی به ابومحمد. از محدثان است.
وی از یحیی بن مصفی رهاوی روایت کند و از
او ابواحمدبن عدی جرجانی روایت دارد.
(اللباب).
kastar - قسطار other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.