fırenc - فرنج
The entry is a dictionary list for the word fırenc - فرنج
فرنج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فُ رُ ] (اِ) خرطوم. لفج. پوزه.
(یادداشت به خط مؤلف). پیرامون و اطراف
دهان. (برهان) (اسدی):
سر فروبردم میان آبخور
از فرنج مَنْش خشم آمد مگر.
(از کلیله و دمنهٔ رودکی).
|| شاخ بزرگی که چون آن ...
(یادداشت به خط مؤلف). پیرامون و اطراف
دهان. (برهان) (اسدی):
سر فروبردم میان آبخور
از فرنج مَنْش خشم آمد مگر.
(از کلیله و دمنهٔ رودکی).
|| شاخ بزرگی که چون آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ رَ ] (اِخ) افرنج. فرنگ. افرنجه.
فرانسه. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به
فرانسه شود.
فرانسه. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به
فرانسه شود.
Next Words