fari - فارع
The entry is a dictionary list for the word fari - فارع
فارع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع ص) اسم فاعل از فرع و فروع،
بمعنی بالارونده بر کوه و فرودآینده به وادی.
|| بلندبالای نیکوهیأت. || یک تن از
اطرافیان سلطان: هو فارع من فرعة السلطان؛
او یکی از ...
بمعنی بالارونده بر کوه و فرودآینده به وادی.
|| بلندبالای نیکوهیأت. || یک تن از
اطرافیان سلطان: هو فارع من فرعة السلطان؛
او یکی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) قلعه ای است به مدینه، و ابن
سکیت گوید اکنون خانهٔ جعفربن یحیی است.
(از معجم البلدان).
سکیت گوید اکنون خانهٔ جعفربن یحیی است.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) در بالای وادی الشراة قریه ای
است بنام فارع که درخت خرما بسیار دارد.
ساکنانش معلوم نیست از کدام قبیله اند. آبهای
آن از چشمه هایی است که در زیر زمین
جریان دارند. (از معجم البلدان).
است بنام فارع که درخت خرما بسیار دارد.
ساکنانش معلوم نیست از کدام قبیله اند. آبهای
آن از چشمه هایی است که در زیر زمین
جریان دارند. (از معجم البلدان).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
فارِعٌ
['faːriʔʼ]
adj
عالٍ m élevé
◊
غُصْنٌ فارِعٌ — branche élevée
♦ فارِعُ الطولِ haut
♦ فارِعُ القامَةِ de taille élevée