galve - غلوه
The entry is a dictionary list for the word galve - غلوه
غلوه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ لْ وَ / وِ ] (اِ) کُلیَه. گُردَه. قلوه. رجوع
به کلیه و گرده و قلوه شود.
- دل دادن و غلوه گرفتن؛ سخت با اشتیاق
به گفته های کسی گوش دادن.
به کلیه و گرده و قلوه شود.
- دل دادن و غلوه گرفتن؛ سخت با اشتیاق
به گفته های کسی گوش دادن.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) احمدبن محمد قواس، معروف
به خواجه غلوه. وی از شیوخ متصوفه در
دورهٔ چنگیزی بود. مزار او در ولایت تولک
در قریهٔ جدرود است. صاحب «روضات
الجنات فی اوصاف مدینة هرات» داستانی از
او آورده است. رجوع به ...
به خواجه غلوه. وی از شیوخ متصوفه در
دورهٔ چنگیزی بود. مزار او در ولایت تولک
در قریهٔ جدرود است. صاحب «روضات
الجنات فی اوصاف مدینة هرات» داستانی از
او آورده است. رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) از توابع بخارا، در میان
خدیمنکن و راه سمرقند قرار دارد و در دست
چپ این راه است. (از مسالک و الممالک
اصطخری ص ۳۱۶).
خدیمنکن و راه سمرقند قرار دارد و در دست
چپ این راه است. (از مسالک و الممالک
اصطخری ص ۳۱۶).