gıtrif - غطریف
The entry is a dictionary list for the word gıtrif - غطریف
غطریف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (ع ص) مهتر. (مقدمة الادب
زمخشری). مهتر بزرگ. (منتهی الارب)
(آنندراج). سید. (اقرب الموارد). ج، غطارفة.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، غطارفة،
غطاریف. (تاج العروس). سر. گردن. رئیس.
آقا. سرور. بزرگ. || جوانمرد و سخی
جوان. ...
زمخشری). مهتر بزرگ. (منتهی الارب)
(آنندراج). سید. (اقرب الموارد). ج، غطارفة.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، غطارفة،
غطاریف. (تاج العروس). سر. گردن. رئیس.
آقا. سرور. بزرگ. || جوانمرد و سخی
جوان. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) ابن عطا. به روزگار
هارون الرشید امیر خراسان شد در ماه رمضان
به سال ۱۸۵ هـ . ق. و این غطریف برادر مادر
هارون الرشید بود، و مادر هارون الرشید را
خیزران نام بود دختر عطا از یمن، ...
هارون الرشید امیر خراسان شد در ماه رمضان
به سال ۱۸۵ هـ . ق. و این غطریف برادر مادر
هارون الرشید بود، و مادر هارون الرشید را
خیزران نام بود دختر عطا از یمن، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (اِخ) محمدبن احمد، مکنی به
ابواحمد، متوفی به سال ۳۷۷ هـ . ق. او راست:
جزئی در حدیث از حدیث قاضی ابوبکر
طبری.
ابواحمد، متوفی به سال ۳۷۷ هـ . ق. او راست:
جزئی در حدیث از حدیث قاضی ابوبکر
طبری.