garva - غروی
The entry is a dictionary list for the word garva - غروی
غروی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ وا ] (ع اِ) شگفت، یقال: لا
غروی؛ ای لاعجب. غَرْو. رجوع به غَرْو شود.
|| (اِمص) برانگیختگی و تحریض به
دشمنی. اسم است اغراء را. (منتهی الارب)
(آنندراج): اَغْراهُ به اغراء؛ ولعه به ...
غروی؛ ای لاعجب. غَرْو. رجوع به غَرْو شود.
|| (اِمص) برانگیختگی و تحریض به
دشمنی. اسم است اغراء را. (منتهی الارب)
(آنندراج): اَغْراهُ به اغراء؛ ولعه به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رَ وی ی ] (ص نسبی) منسوب به
غرا. رجوع به غرا شود. || منسوب به غری
که در کوفه است. (از تاج العروس). و من باب
اطلاق جزء به کل به «نجفی» ...
غرا. رجوع به غرا شود. || منسوب به غری
که در کوفه است. (از تاج العروس). و من باب
اطلاق جزء به کل به «نجفی» ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ ] (ع اِ) بیرونی در الجماهر گوید
(ص ۹۰): همان اسپیدچشمه است که به
غروی معروف می باشد. رجوع به
اسپیدچشمه شود.
(ص ۹۰): همان اسپیدچشمه است که به
غروی معروف می باشد. رجوع به
اسپیدچشمه شود.