garçe - غرچه
The entry is a dictionary list for the word garçe - غرچه
غرچه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ چَ / چِ ] (ص) به معنی غراچه.
نامرد و مخنث و حیز. (برهان قاطع). مخنث
نادان. (صحاح الفرس). مخنث و نادان.
(فرهنگ رشیدی). || ابله و احمق و نادان و
جاهل. || به ...
نامرد و مخنث و حیز. (برهان قاطع). مخنث
نادان. (صحاح الفرس). مخنث و نادان.
(فرهنگ رشیدی). || ابله و احمق و نادان و
جاهل. || به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ چِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
یخاب بخش طبس شهرستان فردوس، که در
۱۵۶هزارگزی شمال خاوری طبس واقع
است، کوهستانی است و هوای آن گرم و
خشک و سکنهٔ آن ۳۷ تن است و دارای
مذهب تشیع اند ...
یخاب بخش طبس شهرستان فردوس، که در
۱۵۶هزارگزی شمال خاوری طبس واقع
است، کوهستانی است و هوای آن گرم و
خشک و سکنهٔ آن ۳۷ تن است و دارای
مذهب تشیع اند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ چَ ] (اِخ) غرجستان و آن ولایتی
است مشهور از خراسان. (برهان قاطع).
ولایتی است در خراسان. (صحاح الفرس).
نام ولایتی است از خراسان و در غربی غور و
شرقی هرات واقع است. (آنندراج) (انجمن
آرا). نام ولایتی است در ...
است مشهور از خراسان. (برهان قاطع).
ولایتی است در خراسان. (صحاح الفرس).
نام ولایتی است از خراسان و در غربی غور و
شرقی هرات واقع است. (آنندراج) (انجمن
آرا). نام ولایتی است در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ چَ ] (اِخ) نام یکی از متحدین
افراسیاب که با ایرانیان جنگید و گرفتار
شد:
چو غرچه ز سگسار و شنگل ز هند
هوا پردرفش و زمین پرپرند.
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ص ۸۰۶).
چو غرچه بدید آنکه رستم چه کرد
وزآن ...
افراسیاب که با ایرانیان جنگید و گرفتار
شد:
چو غرچه ز سگسار و شنگل ز هند
هوا پردرفش و زمین پرپرند.
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ص ۸۰۶).
چو غرچه بدید آنکه رستم چه کرد
وزآن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ رِچْ چَ / چِ ] (اِ صوت) در تکلم
آواز ساییدن دندان به هم با فشار، و بیشتر با
لفظ (دندان غرچه) و با لفظ رفتن استعمال
می شود. (از فرهنگ نظام).
آواز ساییدن دندان به هم با فشار، و بیشتر با
لفظ (دندان غرچه) و با لفظ رفتن استعمال
می شود. (از فرهنگ نظام).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(غَ چِ) (ص .) 1 - بی غیرت ، دیوث . 2 - ابله . 3 - ناتوان در مردی .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) 1 - (ص .) اهل غرجستان . 2 - (اِ.) نوایی است در موسیقی قدیم .