Îr - عیر
The entry is a dictionary list for the word Îr - عیر
عیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع مص) بهر سو و این طرف و آن
طرف رفتن اسب و سگ، به جولان. (از ناظم
الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). رها
شدن و رفتن اسب و سگ این سوی و آن
سوی ...
طرف رفتن اسب و سگ، به جولان. (از ناظم
الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). رها
شدن و رفتن اسب و سگ این سوی و آن
سوی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع اِ) خر، اهلی باشد یا وحشی، و
اکثر گورخر و خر وحشی را به کار برند. و
مؤنث آن «عیرة» باشد. ج، أعیار، عیار،
عُیور، عُیورة. جج، عیارات (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد)، مَعیوراء. مَعیوری ََ اسم ...
اکثر گورخر و خر وحشی را به کار برند. و
مؤنث آن «عیرة» باشد. ج، أعیار، عیار،
عُیور، عُیورة. جج، عیارات (از منتهی الارب)
(از اقرب الموارد)، مَعیوراء. مَعیوری ََ اسم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) گروه از سفر بازگردیده (مؤنث آید).
(منتهی الارب). || کاروان شتر که
غله کشانند (از این لفظ واحد نیامده است).
(منتهی الارب). هر ستور خار بارکش از شتر
و خر و استر. (منتهی الارب) (آنندراج). قافلهٔ
خران ...
(منتهی الارب). || کاروان شتر که
غله کشانند (از این لفظ واحد نیامده است).
(منتهی الارب). هر ستور خار بارکش از شتر
و خر و استر. (منتهی الارب) (آنندراج). قافلهٔ
خران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) لقب حماربن مُوَیلع کافر. و
گویند که او را وادی سبز و خرمی بود و
خداوند آتشی بر آنجا فرستاد و آن را
بسوزاند. (از منتهی الارب). و رجوع به اقرب
الموارد و معجم البلدان شود.
گویند که او را وادی سبز و خرمی بود و
خداوند آتشی بر آنجا فرستاد و آن را
بسوزاند. (از منتهی الارب). و رجوع به اقرب
الموارد و معجم البلدان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) کوهی است به مدینه. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند
کوهی است در حجاز. و برخی گویند آن دو
کوه سرخ رنگ است که شخص چون در بطن
عقیق قرار بگیرد و قصد مکه کند، آن دو ...
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند
کوهی است در حجاز. و برخی گویند آن دو
کوه سرخ رنگ است که شخص چون در بطن
عقیق قرار بگیرد و قصد مکه کند، آن دو ...