aleviyye - علویه
The entry is a dictionary list for the word aleviyye - علویه
علویه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ لَ وی یَ / یِ ] (ص نسبی) مؤنث
علوی، منسوب به علی، بمعنای لغوی کلمه که
بلند و برتر است.
- کواکب علویه؛ زحل و مشتری و مریخ.
(از اقرب الموارد). اما در ...
علوی، منسوب به علی، بمعنای لغوی کلمه که
بلند و برتر است.
- کواکب علویه؛ زحل و مشتری و مریخ.
(از اقرب الموارد). اما در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ لَ وی یَ ] (اِخ) دهی است کوچک
از دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان
یزد واقع در ۱۹ هزارگزی جنوب باختری
خضرآباد و هزار و پانصدگزی راه ندوشن.
ناحیه ایست کوهستانی دارای آب و هوای
معتدل و مالاریائی. ...
از دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان
یزد واقع در ۱۹ هزارگزی جنوب باختری
خضرآباد و هزار و پانصدگزی راه ندوشن.
ناحیه ایست کوهستانی دارای آب و هوای
معتدل و مالاریائی. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ لْ وی یَ / یِ ] (از ع، ص نسبی)
مونث عُلوی. رجوع به علوی شود.
- جواهر علویه؛ ستارگان. (ناظم الاطباء).
مونث عُلوی. رجوع به علوی شود.
- جواهر علویه؛ ستارگان. (ناظم الاطباء).
aleviyye - علویه other entries
Next Words