ırab - عراب
The entry is a dictionary list for the word ırab - عراب
عراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع اِ) بار درختی است که از
پوست آن رسن سازند. (از اقرب الموارد)
(منتهی الارب). حمل الحزم و هو شجر یفتل
من لحائه الحبال. (اقرب الموارد). || بانگ
اشترمرغ. (مهذب الاسماء).
پوست آن رسن سازند. (از اقرب الموارد)
(منتهی الارب). حمل الحزم و هو شجر یفتل
من لحائه الحبال. (اقرب الموارد). || بانگ
اشترمرغ. (مهذب الاسماء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ رْ را ] (ع ص) سازندهٔ غلاف
پستان گوسفند. (منتهی الارب). || نزد
نصاری کفیل مورد اعتماد را گویند. و کفیله را
عرابه گویند. (از اقرب الموارد). || عامل
العرابات؛ آنکه عرّابه ...
پستان گوسفند. (منتهی الارب). || نزد
نصاری کفیل مورد اعتماد را گویند. و کفیله را
عرابه گویند. (از اقرب الموارد). || عامل
العرابات؛ آنکه عرّابه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع ص، اِ) اسب تازی
گرامی نژاد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
و همچنین است در شتر. || نوع خوب از
گاو. (از اقرب الموارد). صاحب صبح الاعشی
آرد: عراب یکی از انواع اسب ...
گرامی نژاد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب).
و همچنین است در شتر. || نوع خوب از
گاو. (از اقرب الموارد). صاحب صبح الاعشی
آرد: عراب یکی از انواع اسب ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عَرّابٌ
['ʔʼarːaːb]
n m
كَفيلُ الطِّفْلِ في المَعْمودِيَّةِ m parrain
◊
خالي هو عَرّابي — Mon oncle maternel est mon parrain.