Dronne - درونه
The entry is a dictionary list for the word Dronne - درونه
درونه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ نَ / نِ ] (اِ) درون. (آنندراج).
اندرون. مقابل بیرون :
لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا
او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم.
مولوی (از آنندراج)
|| نهان. ضمیر. باطن :
چون ...
اندرون. مقابل بیرون :
لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا
او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم.
مولوی (از آنندراج)
|| نهان. ضمیر. باطن :
چون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ / دُ نَ / نِ ] (اِ) کمان حلاجان.
(لغت فرس اسدی). کمان حلاج. (برهان).
کمان ندافی و آن را کمان کودک نیز خوانند.
(جهانگیری). کمان حلاجی. (آنندراج):
سفید برف برآمد ز کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو ...
(لغت فرس اسدی). کمان حلاج. (برهان).
کمان ندافی و آن را کمان کودک نیز خوانند.
(جهانگیری). کمان حلاجی. (آنندراج):
سفید برف برآمد ز کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ نَ / نِ ] (اِ) به معنی درونک است و
آن گیاهی باشد شبیه به عقرب. (برهان). بیخ
گیاهی است دوائی که شبیه به کژدم باشد و آن
را معرب ساخته اند درونج عقربی خوانند.
(جهانگیری) (از آنندراج). و ...
آن گیاهی باشد شبیه به عقرب. (برهان). بیخ
گیاهی است دوائی که شبیه به کژدم باشد و آن
را معرب ساخته اند درونج عقربی خوانند.
(جهانگیری) (از آنندراج). و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (قلعهٔ...) قلعه ای است که
بیهقی گوید: یوسف بن ناصرالدین سبکتکین
بسال ۴۲۳ هـ . ق. در آنجا درگذشته است.
رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۵۲ شود.
بیهقی گوید: یوسف بن ناصرالدین سبکتکین
بسال ۴۲۳ هـ . ق. در آنجا درگذشته است.
رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۵۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر.
واقع در ۶۰هزارگزی جنوب باختری
بردسکن و سر راه مالرو عمومی بردسکن به
درونه با ۶۲۸ تن سکنه. آب آن از رودخانه و
راه آن اتومبیل ...
کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر.
واقع در ۶۰هزارگزی جنوب باختری
بردسکن و سر راه مالرو عمومی بردسکن به
درونه با ۶۲۸ تن سکنه. آب آن از رودخانه و
راه آن اتومبیل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دَ نَ یا نِ) [ سنس . ] (اِ.) 1 - کمان حلاجی . 2 - هر چیز که به شکل کمان باشد. 3
- قوس قزح .
- قوس قزح .