zebibi - زبیبی
The entry is a dictionary list for the word zebibi - زبیبی
زبیبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ع ص نسبی، اِ) زبیب فروش.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). زباب و
زبیبی، فروشندهٔ زبیب را گویند. (از تاج
العروس) (از شرح قاموس). مویز و کشمش
فروش. (ناظم الاطباء). مویزفروش. (مهذب
الاسماء). || آب مویز ترنهاده. ...
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). زباب و
زبیبی، فروشندهٔ زبیب را گویند. (از تاج
العروس) (از شرح قاموس). مویز و کشمش
فروش. (ناظم الاطباء). مویزفروش. (مهذب
الاسماء). || آب مویز ترنهاده. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ بی بی ی ] (ص نسبی) در نسبت به
زبیبیه (محله ای در بغداد) زبیبی گویند. و لقب
بعضی از محدثان است. رجوع به منتهی
الارب و تاج العروس شود.
زبیبیه (محله ای در بغداد) زبیبی گویند. و لقب
بعضی از محدثان است. رجوع به منتهی
الارب و تاج العروس شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ص نسبی) بسوی فروخت آن
(زبیب) منسوب اند ابراهیم بن عبداللََّه عسکری
و عبداللََّه بن ابراهیم بن جعفر. (از تاج العروس)
(از منتهی الارب). منسوب است به فروختن
انگور و انجیر خشک، ابراهیم پسر عبداللََّه و...
که ...
(زبیب) منسوب اند ابراهیم بن عبداللََّه عسکری
و عبداللََّه بن ابراهیم بن جعفر. (از تاج العروس)
(از منتهی الارب). منسوب است به فروختن
انگور و انجیر خشک، ابراهیم پسر عبداللََّه و...
که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) یا زینتی یا زینبی. در تاریخ
بیهقی نام او آمده و در لغت نامهٔ اسدی، به
ابیات ذیل او استشهاد شده است:
فدای آن قد و زلفش که گویی
فروهشته ست از شمشاد شمشاد.
آید از باغ ...
بیهقی نام او آمده و در لغت نامهٔ اسدی، به
ابیات ذیل او استشهاد شده است:
فدای آن قد و زلفش که گویی
فروهشته ست از شمشاد شمشاد.
آید از باغ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) ابراهیم بن عبداللََّه
عسکری. (منتهی الارب). ابراهیم بن عبداللََّه
عسکری مکنی به ابوالحسین، از محمدبن
عبدالاعلی صنعانی روایت دارد. (تاج
العروس). سمعانی آرد: ابواسحاق ابراهیم بن
عبداللََّه عسکری، از مردم عسکر مکرم، یکی
از کوره ...
عسکری. (منتهی الارب). ابراهیم بن عبداللََّه
عسکری مکنی به ابوالحسین، از محمدبن
عبدالاعلی صنعانی روایت دارد. (تاج
العروس). سمعانی آرد: ابواسحاق ابراهیم بن
عبداللََّه عسکری، از مردم عسکر مکرم، یکی
از کوره ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) ابونعیم تلمیذ محمدبن
شریک. محدث است از زبیبیون. (از منتهی
الارب). ابونعیم از محمدبن شریک روایت
کند و سهل بن محمد سکری از ابونعیم نقل
حدیث کند. (از تاج العروس). سمعانی آرد:
ابونعیم زبیبی از مقدمان ...
شریک. محدث است از زبیبیون. (از منتهی
الارب). ابونعیم از محمدبن شریک روایت
کند و سهل بن محمد سکری از ابونعیم نقل
حدیث کند. (از تاج العروس). سمعانی آرد:
ابونعیم زبیبی از مقدمان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) جعفربن علی. از
محدثانست. (از ریحانة الادب از تنقیح
المقال).
محدثانست. (از ریحانة الادب از تنقیح
المقال).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) حسن بن محمدبن فضل
طلحی. برادر اسماعیل است و از ابن منده
سماع دارد. سمعانی او را یاد کرده است. (از
تاج العروس).
طلحی. برادر اسماعیل است و از ابن منده
سماع دارد. سمعانی او را یاد کرده است. (از
تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) عبداللََّه بن ابراهیم بن جعفر. از
زبیبیون. (از منتهی الارب). عبداللََّه بن
ابراهیم بن جعفربن بیان بغدادی بزار از
حسن بن علویه و قرمانی حدیث شنید و
برمکی از او سماع دارد. (از تاج العروس).
سمعانی آرد: عبداللََّه بن ...
زبیبیون. (از منتهی الارب). عبداللََّه بن
ابراهیم بن جعفربن بیان بغدادی بزار از
حسن بن علویه و قرمانی حدیث شنید و
برمکی از او سماع دارد. (از تاج العروس).
سمعانی آرد: عبداللََّه بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) عبداللََّه بن ابی طالب زبیبی،
مکنی به ابوبکر. از زبیبیهٔ بغداد است و از
شهدة روایت دارد. در نسخ قاموس همه جا
عبداللََّه بن طالب آمده و صواب عبداللََّه بن
ابی طالب است. (از تاج العروس). ابوبکر
عبداللََّه پسر ...
مکنی به ابوبکر. از زبیبیهٔ بغداد است و از
شهدة روایت دارد. در نسخ قاموس همه جا
عبداللََّه بن طالب آمده و صواب عبداللََّه بن
ابی طالب است. (از تاج العروس). ابوبکر
عبداللََّه پسر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) علی بن عمر سمرقندی. از
زبیبیون و محدث است. (منتهی الارب).
علی بن عمر سمرقندی، از مستغفری روایت
دارد. (از تاج العروس). سمعانی آرد: علی بن
عمر زبیبی مکنی به ابوالحسن، از مردم
سمرقند است و حدیث ...
زبیبیون و محدث است. (منتهی الارب).
علی بن عمر سمرقندی، از مستغفری روایت
دارد. (از تاج العروس). سمعانی آرد: علی بن
عمر زبیبی مکنی به ابوالحسن، از مردم
سمرقند است و حدیث ...