rişdar - ریشدار
The entry is a dictionary list for the word rişdar - ریشدار
ریشدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) ریش برآورده.
دارای ریش. (ناظم الاطباء). ذولحیة. لحیانی.
ملتحی. ریش آورده. ریشو. (یادداشت
مؤلف).
- زن ریش دار؛ زنی که موی بر صورت
دارد. یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه
پیدا آمدن زن ...
دارای ریش. (ناظم الاطباء). ذولحیة. لحیانی.
ملتحی. ریش آورده. ریشو. (یادداشت
مؤلف).
- زن ریش دار؛ زنی که موی بر صورت
دارد. یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه
پیدا آمدن زن ...