rad mert - رادمرد
The entry is a dictionary list for the word rad mert - رادمرد
رادمرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ص مرکب، اِ مرکب) مرکب از
«راد»، بمعنی بخشنده و کریم و شجاع و دلیر
و خردمند، و «مرد». جوانمرد. آزادمرد.
کریم الطبع. (آنندراج). رجوع به راد شود:
ولکن رادمردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی.دقیقی.
چو نامه سوی رادمردان رسید
که آمد ...
«راد»، بمعنی بخشنده و کریم و شجاع و دلیر
و خردمند، و «مرد». جوانمرد. آزادمرد.
کریم الطبع. (آنندراج). رجوع به راد شود:
ولکن رادمردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی.دقیقی.
چو نامه سوی رادمردان رسید
که آمد ...