Havni - خونی
The entry is a dictionary list for the word Havni - خونی
خونی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) منسوب بخون. (ناظم
الاطباء). دموی. (یادداشت مؤلف). || از
خون. آنچه از خون بوجود آید. || آلوده
بخون. (یادداشت مؤلف).
- اسهال خونی؛ شکم روشی که در مدفوع ...
الاطباء). دموی. (یادداشت مؤلف). || از
خون. آنچه از خون بوجود آید. || آلوده
بخون. (یادداشت مؤلف).
- اسهال خونی؛ شکم روشی که در مدفوع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است جزء بخش نوبران
شهرستان ساوه. واقع در هشت هزارگزی
جنوب خاوری نوبران و دو هزارگزی راه
عمومی. سردسیری و دارای ۶۲۸ تن سکنه.
آب آن از قنات و رودخانهٔ مزدقان، راه مالرو
و در تابستانها می توان ماشین ...
شهرستان ساوه. واقع در هشت هزارگزی
جنوب خاوری نوبران و دو هزارگزی راه
عمومی. سردسیری و دارای ۶۲۸ تن سکنه.
آب آن از قنات و رودخانهٔ مزدقان، راه مالرو
و در تابستانها می توان ماشین ...