dünbe - دنبه
The entry is a dictionary list for the word dünbe - دنبه
دنبه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُمْ بَ / بِ ] (اِ) آن جزء از گوسفند که
به جای دم از خلف آن واقع شده و محتوی
چربش است. (ناظم الاطباء). دم نوعی از
گوسپند که پهن باشد که هندیان آن را چکتی
نامند. (آنندراج) ...
به جای دم از خلف آن واقع شده و محتوی
چربش است. (ناظم الاطباء). دم نوعی از
گوسپند که پهن باشد که هندیان آن را چکتی
نامند. (آنندراج) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُمْ بِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
برزرود بخش حومهٔ شهرستان اصفهان با
۱۰۴ تن سکنه. آب آن از زاینده رود و چاه.
راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
برزرود بخش حومهٔ شهرستان اصفهان با
۱۰۴ تن سکنه. آب آن از زاینده رود و چاه.
راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۱۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دُ بِ) (اِ.) 1 - دمبه ، جزیی از بدن گوسفند که به جای دم در انتهای خلفی تنة او
آویخته و محتوی چربی است . 2 - پیه ، چربی . ؛ ~گذار کردن نوعی رَمل و جادو برای از
میان برداشتن یا آسیب رساندن به کسی . با دُنبه آدمکی درست می کردند و با نیت آسیب
رساندن به آن شخص ، آدمک را می سوزاندند. ؛ ~ دادن کنایه از: فریب دادن ، فریفتن .
آویخته و محتوی چربی است . 2 - پیه ، چربی . ؛ ~گذار کردن نوعی رَمل و جادو برای از
میان برداشتن یا آسیب رساندن به کسی . با دُنبه آدمکی درست می کردند و با نیت آسیب
رساندن به آن شخص ، آدمک را می سوزاندند. ؛ ~ دادن کنایه از: فریب دادن ، فریفتن .
Next Words