direfşan - درفشان
The entry is a dictionary list for the word direfşan - درفشان
درفشان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ رَ ] (نف) صفت بیان حالت از
درفشیدن. تابان. (برهان). روشن. (لغت فرس
اسدی) (غیاث). براق. درخشان. رخشان.
لامع. مشرق. مضی ء:
بهرامی آنگهی که به خشم افتی
بر گاه اورمزد درفشانی.دقیقی.
بپوشیده شد چشمهٔ آفتاب
ز پیکانهای درفشان چو ...
درفشیدن. تابان. (برهان). روشن. (لغت فرس
اسدی) (غیاث). براق. درخشان. رخشان.
لامع. مشرق. مضی ء:
بهرامی آنگهی که به خشم افتی
بر گاه اورمزد درفشانی.دقیقی.
بپوشیده شد چشمهٔ آفتاب
ز پیکانهای درفشان چو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ فَ / فِ ] (نف مرکب)
درفشاننده. فشانندهٔ در. دربار. درافشان.
درافشاننده. آنکه در و مروارید پخش کند.
آنکه مروارید پراکند: از کف ساقیان دریا
کف
درفشان گشت کامهای صدف.نظامی.
|| بخشنده :
آن سیدی که ...
درفشاننده. فشانندهٔ در. دربار. درافشان.
درافشاننده. آنکه در و مروارید پخش کند.
آنکه مروارید پراکند: از کف ساقیان دریا
کف
درفشان گشت کامهای صدف.نظامی.
|| بخشنده :
آن سیدی که ...
Next Words