duh - دخ
The entry is a dictionary list for the word duh - دخ
دخ Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(دُخْ دُخْ): كلمةٌ تقال لمن يراد تبكيته وتسكيته.
(دَخْدَخَ): أسرع. و- قارب الخطو. و- قارب الخطوَ في عجلةٍ. و- أعيا. و- عن كذا: كفَّ. و- عنه كذا: كفَّه عنه. و- القومَ: دوَّخَهم وأَذلَّهم ووطئَ بلادهم.
(تَدخْدَخَ): مطاوع دخْدخه. و- انقبض. و- الليلُ: اختلط ظلامُه.
(الدُّخادخُ): القصير. (ج) دَخَادِخُ.
(الدَّخداخُ): دُويْبَّة صفراءُ كثيرة الأرجل.
(الدُّخْدُخُ): الدُّخادخ. و- الدَّخداخ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ص) نیکو را گویند.
(جهانگیری). خوب و نیکو. (برهان)
(آنندراج) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). در
زبان لوتره گویان زمان و مکان سوزنی به
معنی نیکو مقابل زشت بوده است. (یادداشت
مؤلف):
همیشه تا که بود زیف ...
(جهانگیری). خوب و نیکو. (برهان)
(آنندراج) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء). در
زبان لوتره گویان زمان و مکان سوزنی به
معنی نیکو مقابل زشت بوده است. (یادداشت
مؤلف):
همیشه تا که بود زیف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) مخفف دختر است.
(جهانگیری) (برهان). به معنی دخت است که
مخفف دختر باشد. (آنندراج) (انجمن آرا)
(ناظم الاطباء):
در چمن دلبری سروقدی ماهرخ
چون تو ندیده ست کس هیچ پریچهره دخ.
شهاب الدین عبداللََّه (از
جهانگیری).
...
(جهانگیری) (برهان). به معنی دخت است که
مخفف دختر باشد. (آنندراج) (انجمن آرا)
(ناظم الاطباء):
در چمن دلبری سروقدی ماهرخ
چون تو ندیده ست کس هیچ پریچهره دخ.
شهاب الدین عبداللََّه (از
جهانگیری).
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَخ خ / دُخ خ ] (ع اِ) دود. دخان. (از
اقرب الموارد). رجوع به دخان شود.
اقرب الموارد). رجوع به دخان شود.