horose - خروسه
The entry is a dictionary list for the word horose - خروسه
خروسه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ سَ / سِ ] (اِ) بظر. خروسک. خروس. گندمک. (زمخشری). چوچوله. (یادداشت بخط مؤلف). پارهٔ گوشت میان فرج زنان. (از برهان قاطع). || پوست پارهٔ سر ذکر مردان باشد
و بریدن آن سنت است. (برهان ...
و بریدن آن سنت است. (برهان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش حومهٔ شهرستان سنندج. این دهکده در ۳۶هزارگزی باختر سنندج و یک هزارگزی جنوب شوسهٔ سنندج به مریوان واقع است.
کوهستانی و سردسیر است. آب آن از چشمه و رودخانهٔ ...
کوهستانی و سردسیر است. آب آن از چشمه و رودخانهٔ ...