hurdi - خردی
The entry is a dictionary list for the word hurdi - خردی
خردی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (حامص) بچگی. کودکی. طفولیت. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
حسرت نکند کودک را سود به پیری
هرگه که بخردی بگریزد ز دبستان.
ناصرخسرو.
بخردی درش زجر و تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن.
سعدی (بوستان).
بخردی بخورد ...
حسرت نکند کودک را سود به پیری
هرگه که بخردی بگریزد ز دبستان.
ناصرخسرو.
بخردی درش زجر و تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن.
سعدی (بوستان).
بخردی بخورد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خُ ] (اِ) مَرِق. مَرِقة. آنرا خردیق ساخته و اصل آن خردیک بوده. (یادداشت بخط مؤلف):
هر دو آن عاشقانِ بی مزه اند
غاب گشته چو سه شبه خردی.ابوالعباس.
پیر زالی گفت کش خردی بریخت
خود مرا نان تهی بود ...
هر دو آن عاشقانِ بی مزه اند
غاب گشته چو سه شبه خردی.ابوالعباس.
پیر زالی گفت کش خردی بریخت
خود مرا نان تهی بود ...