hansaman - خانسامان
The entry is a dictionary list for the word hansaman - خانسامان
خانسامان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) صاحب سامان .
|| ناظر. ناظری که شغلش تهیهٔ میز و سفرهٔ
بزرگان باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
|| صاحب ثروت. متمول :
اثر بکشور عشق تو خانسامان است.
اثر. (از آنندراج).
|| ناظر. ناظری که شغلش تهیهٔ میز و سفرهٔ
بزرگان باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج).
|| صاحب ثروت. متمول :
اثر بکشور عشق تو خانسامان است.
اثر. (از آنندراج).