celt - جلت
The entry is a dictionary list for the word celt - جلت
جلت Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
جلت: الجَلِيتُ: لغة في الجَلِيدِ، وهو ما يقع من السماء. وجالُوتُ: اسم رجل أَعجمي، لا ينصرف. وفي التنزيل العزيز: وقَتَل داودُ جالوتَ. ويقال: جَلَتُّه عشرينَ سَوْطاً أَي ضَرَبْته؛ وأَصله جَلَدْتُه، فأُدْغِمَت الدال في التاء.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ لْ لَ ] صلی الله علیه و آله و سلم در تداول، حقه باز.
بدجنس. بی ننگ وعار. پست. ناجوانمرد. در
اصطلاح لوطیان، سخت ناچیز. سخت
بی اخلاق. رذل
. و در تداول خراسان جُلَّت
را به آدم ...
بدجنس. بی ننگ وعار. پست. ناجوانمرد. در
اصطلاح لوطیان، سخت ناچیز. سخت
بی اخلاق. رذل
. و در تداول خراسان جُلَّت
را به آدم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ لْ لَ ] (ع اِ) جُلّة. خنور خرما که از
برگ خرمابن ساخته باشند. (ناظم الاطباء).
ظرف کدومانند و بزرگ که در آن خرما نهند.
ج، جِلال، جُلَل. (البیان و التبیین ج ۲ ص
۱۲۲). ظرف کدومانند که از ...
برگ خرمابن ساخته باشند. (ناظم الاطباء).
ظرف کدومانند و بزرگ که در آن خرما نهند.
ج، جِلال، جُلَل. (البیان و التبیین ج ۲ ص
۱۲۲). ظرف کدومانند که از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع مص) زدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
|| جَلَتَتْ اَلْیَتُهُ؛ پایین آمد اَلْیهٔ او در ران
وی. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
|| جَلَتَتْ اَلْیَتُهُ؛ پایین آمد اَلْیهٔ او در ران
وی. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).