cuğ - جغ
The entry is a dictionary list for the word cuğ - جغ
جغ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِ) چوبی باشد سیاه به رنگ
آبنوس که از آن چیزها سازند و تراشند.
(برهان قاطع). || چوبی که دوغ را بدان
زنند تا مسکه برآید. چوبی که در جغرات
گردانند تا روغن برآید. ...
آبنوس که از آن چیزها سازند و تراشند.
(برهان قاطع). || چوبی که دوغ را بدان
زنند تا مسکه برآید. چوبی که در جغرات
گردانند تا روغن برآید. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ]
(اِ) چوبی است که بر گردن گاو
قلبه کش و زراعت کننده نهند. (برهان). و به
هندی جوا گویند. (غیاث). جوغ. جوه. جو.
چغ. یوغ را گویند. رجوع به چغ و یوغ شود.
(اِ) چوبی است که بر گردن گاو
قلبه کش و زراعت کننده نهند. (برهان). و به
هندی جوا گویند. (غیاث). جوغ. جوه. جو.
چغ. یوغ را گویند. رجوع به چغ و یوغ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِ) پرده ای که از چوبهای باریک
سازند. || خانه ای که از چوب سازند.
(ناظم الاطباء).
سازند. || خانه ای که از چوب سازند.
(ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (مولانا ...) نامی بوده است
میرزا شاهرخ، پسر امیرتیمور گورکان
را: «[ اسکندربن قرایوسف ] با قباد و
لیلی آغاز خشونت و بدمزاجی کرد بنابر آن
که شما به چه جهت ساوری و پیشکش برای
مولانا ...
میرزا شاهرخ، پسر امیرتیمور گورکان
را: «[ اسکندربن قرایوسف ] با قباد و
لیلی آغاز خشونت و بدمزاجی کرد بنابر آن
که شما به چه جهت ساوری و پیشکش برای
مولانا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جُ) (اِ.) 1 - یوغ ، چوبی که بر گردن گاو قلبه کش و زراعت کننده نهند. 2 - چوبی که
دوغ را بدان زنند تا مسکه برآید.
دوغ را بدان زنند تا مسکه برآید.