cestan - جستان
The entry is a dictionary list for the word cestan - جستان
جستان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (نف مرکب) می شاید به زبان
دری مخفف جهان ستان باشد. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). جهانگیر. جهانگشا.
ستانندهٔ جهان.
دری مخفف جهان ستان باشد. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). جهانگیر. جهانگشا.
ستانندهٔ جهان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
الموت از بخش معلم کلایه از شهرستان
قزوین. آب این محل از چشمه و محصولات
آن غلات، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
الموت از بخش معلم کلایه از شهرستان
قزوین. آب این محل از چشمه و محصولات
آن غلات، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) نام محلی است قریب به
شهرزور و دینور که از بلاد کردستان میباشد.
(آنندراج) (انجمن آرای ناصری). و رجوع به
مرآت البلدان ج ۴ ص ۲۲۷ شود.
شهرزور و دینور که از بلاد کردستان میباشد.
(آنندراج) (انجمن آرای ناصری). و رجوع به
مرآت البلدان ج ۴ ص ۲۲۷ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن وهسودان
ملقب به امیر شرف الدین و مکنی به ابونصر. از
سلسلهٔ وهسودانیان یا روادیان از امرای
آذربایجان و ممدوح قطران شاعر بوده است.
(از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی
ص ۷۸۳ ...
ملقب به امیر شرف الدین و مکنی به ابونصر. از
سلسلهٔ وهسودانیان یا روادیان از امرای
آذربایجان و ممدوح قطران شاعر بوده است.
(از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی
ص ۷۸۳ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) ابن نوح. یکی از امراء
دربار فخرالدوله بود. برای اطلاع بیشتر به
معجم الادباء ج ۲ و فهرست آن رجوع شود.
دربار فخرالدوله بود. برای اطلاع بیشتر به
معجم الادباء ج ۲ و فهرست آن رجوع شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) ابن وهسودان. یکی از
سلاطین سلسلهٔ جستانیان گیلان بوده و در
سال ۲۸۹ هـ . ق. به همدستی حسن بن علی
معروف به داعی و ملقب به ناصر کبیر سپاهی
آراست و به خونخواهی محمدبن زید به ...
سلاطین سلسلهٔ جستانیان گیلان بوده و در
سال ۲۸۹ هـ . ق. به همدستی حسن بن علی
معروف به داعی و ملقب به ناصر کبیر سپاهی
آراست و به خونخواهی محمدبن زید به ...