toris - توریس
The entry is a dictionary list for the word toris - توریس
توریس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ع مص) به ورس رنگ
کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). و آن (ورس) نباتی باشد که به
زعفران ماند. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به
ورس شود.
کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). و آن (ورس) نباتی باشد که به
زعفران ماند. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به
ورس شود.