Hakiri - حقیری
The entry is a dictionary list for the word Hakiri - حقیری
حقیری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (حامص) حقارت. خردی.
کوچکی.
- حقیری نمودن؛ تصاغر:
او را نمی توان دید از منتهای خوبی
ما خود نمی نمائیم از غایت
حقیری.سعدی.
کوچکی.
- حقیری نمودن؛ تصاغر:
او را نمی توان دید از منتهای خوبی
ما خود نمی نمائیم از غایت
حقیری.سعدی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) شاعری از مردم ایران از
اهل تبریز است و بیت ذیل او راست:
دوش در مجلس حدیث آن لب میگون گذشت
من ز خود رفتم ندانستم که آخر چون گذشت.
اهل تبریز است و بیت ذیل او راست:
دوش در مجلس حدیث آن لب میگون گذشت
من ز خود رفتم ندانستم که آخر چون گذشت.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) نام شاعری از ترکان
عثمانی است از مردم قصبهٔ صندقلی. وی به
بروسه هجرت کرد و بطریقهٔ خلوتیه گرائید و
در ۱۱۸۶ هـ . ق. بدانجا درگذشت. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
عثمانی است از مردم قصبهٔ صندقلی. وی به
بروسه هجرت کرد و بطریقهٔ خلوتیه گرائید و
در ۱۱۸۶ هـ . ق. بدانجا درگذشت. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) مولانا شهاب الدین احمد
الحقیری. صاحب حبیب السیر گوید: معاصر
شاه اسماعیل صفوی و سلطان حسین میرزا و
بلطف طبع و صفاء ذهن موصوفست و
بمهارت در فن شعر و معما معروف. اکثر
متداولات را به استحقاق مطالعه نموده در
تبیین ...
الحقیری. صاحب حبیب السیر گوید: معاصر
شاه اسماعیل صفوی و سلطان حسین میرزا و
بلطف طبع و صفاء ذهن موصوفست و
بمهارت در فن شعر و معما معروف. اکثر
متداولات را به استحقاق مطالعه نموده در
تبیین ...
Next Words