Hadrami - حضرمی
The entry is a dictionary list for the word Hadrami - حضرمی
حضرمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ رَ ] (ص نسبی) منسوب به
حضرموت که از بلاد یمن است. (الانساب)
(آنندراج). ج، حضرمیون. حضرمیین.
حضارمه. (آنندراج).
- نعل حضرمی؛ نعلی لطیف و باریک.
حضرموت که از بلاد یمن است. (الانساب)
(آنندراج). ج، حضرمیون. حضرمیین.
حضارمه. (آنندراج).
- نعل حضرمی؛ نعلی لطیف و باریک.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ رَ ] (اِخ) ابن عامر اسدی. یکی
از اصحاب پیغمبر است. وی با هیأتی از طرف
بنی اسد نزد پیغمبر فرستاده شد.
صاحب قریحه بود و اشعار نیک میسرود.
از اصحاب پیغمبر است. وی با هیأتی از طرف
بنی اسد نزد پیغمبر فرستاده شد.
صاحب قریحه بود و اشعار نیک میسرود.