pehlevani - پهلوانی
The entry is a dictionary list for the word pehlevani - پهلوانی
پهلوانی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ / لِ ] (ص نسبی) منسوب به
پهلوان و پهلوانان و پهلو (پارت). بمناسبت
شجاعت و دلیری این قوم. پارتی. پهلوی :
فزون از پسر داشتی قیصرش
بیاراستی پهلوانی برش.فردوسی.
سکندر دل پهلوانی گرفت
سخن گفتن ...
پهلوان و پهلوانان و پهلو (پارت). بمناسبت
شجاعت و دلیری این قوم. پارتی. پهلوی :
فزون از پسر داشتی قیصرش
بیاراستی پهلوانی برش.فردوسی.
سکندر دل پهلوانی گرفت
سخن گفتن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ ] (اِخ) از عبارت ذیل محمد
عوفی در لباب الالباب (ج ۲ ص ۳۳۴ چ
اروپا) ذیل ترجمهٔ احوال مجدالدین افتخار
الحکماء ابوالسحری الصندلی که گوید:
«صندلی که در زیر فلک آبنوسین ...
عوفی در لباب الالباب (ج ۲ ص ۳۳۴ چ
اروپا) ذیل ترجمهٔ احوال مجدالدین افتخار
الحکماء ابوالسحری الصندلی که گوید:
«صندلی که در زیر فلک آبنوسین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان آس
پاس بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در
۴۶ هزارگزی جنوب باختری اقلید و
یکهزارگزی راه فرعی آسپاس به ده بید.
جلگه،گرمسیر، مالاریائی. دارای ۴۹۶ تن
سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول ...
پاس بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در
۴۶ هزارگزی جنوب باختری اقلید و
یکهزارگزی راه فرعی آسپاس به ده بید.
جلگه،گرمسیر، مالاریائی. دارای ۴۹۶ تن
سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول ...
Next Words